بی بی سی فارسی
آیشمن در تهران؛ آیا فیلسوف یهودی افسر نازی را تبرئه کرد؟
تصویر آدولف آیشمن، یکی از افسران نازی که در پی نابودی یهودیان آلمان بود، حالا روی جلد کتابی در کتابفروشیهای تهران است. او دارد در زندان قدم میزند و منتظر اجرای حکم اعدام خود است.
پس از گذشت نزدیک به شصت سال از انتشار کتاب “آیشمن در اورشلیم؛ گزارشی در باب ابتذال شر” در آمریکا، چند مترجم فارسیزبان تقریبا همزمان به سراغ این اثر مهم و جنجالی هانا آرنت، از فیلسوفان بزرگ تاریخ و اندیشه سیاسی قرن بیستم رفتهاند.
علاوه بر سه ترجمه مختلفی که در داخل ایران از سوی سه ناشر مختلف منتشر شده یا در دست انتشار است، برگردان دیگری نیز در اروپا به زودی به چاپ خواهد رسید.
تب این ترجمهها نشان میدهد که آتش اندیشههای هانا آرنت، چهل و پنج سال پس از درگذشتش، همچنان خاموش نشده و نظراتش مرزهای بیشتری را در مینوردد و خوانندگان زیادتری را به سوی خود جلب میکند.
هانا آرنت در تهران
اما عدم انتشار این کتاب مهم و تاریخی هانا آرنت به زبان فارسی تاکنون، به معنی ناآشنایی فارسیزبانان با این نویسنده و فیلسوف بزرگ آمریکایی آلمانیتبار نیست.
چاپ ترجمههای فارسی آثار هانا آرنت در ایران، سنتی چهلساله دارد و به اولین سالهای پس از انقلاب ایران بازمیگردد.
در اواخر دهه پنجاه، عزتالله فولادوند، مترجم معروف ایرانی، اولین کسی بود که به سراغ کتابهای آرنت رفت.
فولادوند خود در یک سخنرانی در سال ۱۳۸۵ در خانه هنرمندان در تهران، در این باره گفت که وقتی کتاب کوچکی از هانا آرنت با عنوان “خشونت” را ترجمه و در سال ۱۳۵۹ منتشر کرد، با آن که کتاب “با وقایع جاری ایران در آن روزگار ارتباط ذاتی داشت”، اما چندان مورد استقبال قرار نگرفت.
با این حال این مترجم باسابقه ایرانی از راهی که آغاز کرده بود، ناامید نشد و بلافاصله کتاب دیگر و مفصلتری از هانا آرنت را با عنوان “انقلاب” به زبان فارسی ترجمه کرد و در سال ۱۳۶۱ به چاپ رساند. اما آن کتاب نیز با وجود ارتباط مستقیمی که با اتفاقات ایران داشت، کمفروش باقی ماند.
با این وجود، همانطور که توجه به هانا آرنت در غرب نیز تدریجی بود، در ایران نیز به کسانی که روز به روز به این فیلسوف علاقهمند میشدند، اضافه شد.
دو سال بعد، مترجم دیگری کتاب “توتالیتاریسم؛ حکومت ارعاب، کشتار، خفقان” را منتشر کرد و در دهه هفتاد کتابهای دیگری از این فیلسوف انتشار یافت. “وضع بشر”، “میان گذشته و آینده” و “حیات ذهن” از دیگر آثار آرنت است که به فارسی ترجمه و منتشر شدهاند.
همزمان با افزایش شهرت این فیلسوف در ایران، کتابهایی نیز درباره او ترجمه شد که از آن میان میتوان به “فلسفه هانا آرنت” نوشته پاتریشیا آلتنبرند جانسون با ترجمه خشایار دیهیمی اشاره کرد.
همچنین در دهه هشتاد علاوه بر تداوم چاپ کتابها و مقالاتی از هانا آرنت یا درباره او، مراسمی نیز در بزرگداشت این نویسنده و فیلسوف در تهران برگزار شد.
با این حال هنوز برخی از آثار آرنت هنوز به فارسی ترجمه نشده و برای خوانندگان به این زبان ناآشناست.
آرنت، از آلمان تا اسرائیل
هانا آرنت که صد و چهار ده سال پیش در آلمان متولد شد، در دانشگاههای این کشور فلسفه خواند و مدتی شاگرد کارل یاسپرس بود. او همچنین تحت تاثیر فیلسوفان بزرگ دیگری مثل کانت، هگل، نیچه و هایدگر قرار گرفت.
با ظهور هیتلر در آلمان، او که یهودی بود، در سال ۱۹۳۳ از کشورش فرار کرد و به فرانسه و سپس به آمریکا رفت. پس از پایان جنگ جهانی دوم، به آلمان بازگشت و با یک انجمن برای کمک به بازماندگان یهودی کمک کرد.
در سال ۱۹۵۱، شهروندی آمریکایی را دریافت کرد به عنوان استاد وارد دانشگاههای این کشور شد. در همان سال، کتاب مهم خود با عنوان “ریشههای توتالیتاریسم” را به چاپ رساند.
بیشتر بخوانید:
- کتابهایی که در دورههای بیثباتی محبوب میشوند
- ده کتاب داستانی برتر سال ۲۰۱۷
- آلبر ممی؛ علیه استعمار و ناامید از استقلال
- مارگارت آتوود و انتشار ادامه سرگذشت ‘ندیمه’
- ادبیات جهان در ۲۰۱۹ ، سالی که کوندرا دوباه شهروند چک شد و بوچانی از مانوس رفت
او پیش از این که “آیشمن در اورشلیم” را بنویسد، دو کتاب مهم دیگر نیز با عنوان “وضع بشر” و “میان گذشته و آینده” را منتشر کرد. همچنین پیش از آن که به دادگاه آیشمن علاقهمند شود، دادگاه نورنبرگ را دنبال کرده بود.
اما وقتی آرنت کتاب خود درباره محاکمه آدولف آیشمن را در سال ۱۹۶۳ منتشر کرد، جنجال زیادی به پا شد و بحث درباره این کتاب حتی تاکنون هم ادامه دارد. بعضیها روایت و تاملات آرنت در این کتاب را ستودهاند و برخی دیگر مثل بتینا استانگنِت، فیلسوف آلمانی، معتقدند که بازتاب شخصیت آیشمن در این کتاب با واقعیت سازگار نیست.
آدولف آیشمن، از افسران بلندپایه حزب نازی و یکی از کسانی بود که در اجرای “راه حل نهایی” هیتلر با در دست گرفتن مسئولیت “اداره امور مربوط به یهودیان” در “اداره اصلی امنیت رایش” نقش داشت.
او در جریان جنگ جهانی دوم دستور اعزام بسیاری از یهودیان را به “کورههای آدمسوزی” صادر کرد، اما پس از شکست آلمان نازی در جنگ جهانی دوم، با این که بازداشت شد، ولی توانست به همراه خانوادهاش به آرژانتین فرار کند.
آیشمن چند سالی با هویت جعلی در آرژانتین زندگی کرد، اما بالاخره موساد او را پس از شناسایی، در عملیاتی ربود و به اسرائیل برد.
در اورشلیم، دادگاهی برای آدولف آیشمن برگزار شد و او در برابر ۱۵ اتهام از جمله “جنایت علیه قوم یهود”، “جنایت علیه بشریت” و “جنایت جنگی در دوره آلمان نازی” قرار گرفت. با مجرم شناختن آیشمن، او در سال ۱۹۶۲ در اسرائیل اعدام شد.
هانا آرنت که به عنوان گزارشگر نشریه نیویورکر در جلسات دادگاه آیشمن حاضر شده بود، بعدا مطالب و گزارشهایش را جمعآوری کرد و در قالب کتابی به چاپ رساند.
عجز از تفکر و مسئله زبان
کتاب “آیشمن در اورشلیم” در واقع نقطه عطفی در نگرش فلسفی هانا آرنت است.
“ابتذال شر”، عنوان فرعی این کتاب، که نویسنده آن را در توصیف اعمال آیشمن به کار برده، به سبب ایده بدیعی که داشت، از عنوان اصلی مشهورتر شد.
هدف اصلی آرنت در نگارش این کتاب، بیان این نظریه است که برخلاف تصور عمومی، جنایات مبهوتکننده نازیها از “خباثت نفس” و “لذت بردن از آدمکشی” سرچشمه نگرفته بود، بلکه “ضعف یا عدم قوه اندیشه و داوری درست بوده است.”
او همچنین در این کتاب، نگاهی متفاوت با نگاه نویسندگان بزرگ دیگری مثل شکسپیر و داستایوفسکی به مسئله شر دارد. بر خلاف تصور قبلی، که تبهکاران از تبهکاری خویش دچار عذاب میشوند، آرنت میگوید که بزرگترین بدکاران کسانی هستند که اساسا آنچه را انجام دادهاند به یاد نمیآورند یا قادر به تصور نتایج آن نیستند.
“عجز از تفکر” که منجر به “ابتذال شر” میشود، مهمترین نتیجهگیری هانا آرنت در کتاب “آیشمن در اورشلیم” است.
عزتالله فولادوند درباره تفکرات آرنت در این کتاب گفته است: «شر بنیادی هنگامی است که نتوانیم با خویشتن وارد گفتوگوی درونی شویم. این گفتوگوی درونی است که نمیگذارد در مورد خود قائل به استثنا شویم و در وضعی قرار بگیریم که در چشم خودمان حقیر بنماییم. همین کافی است که از نظر اخلاقی، خیر را از شر تمیز دهیم.»
آرنت تصویری که از آیشمن به دست میدهد، بر خلاف کارهای دهشتناکی که او انجام داده بود، اما هیچ “عظمت شیطانی” در آن دیده نمیشد، بلکه بیشتر یک “سادهلوحی وحشتناک” بود.
همچنین آرنت به حکومتهای توتالیتر و نتایجی که زندگی در سایه این حکومتها به بار دارد، گریزی زده بود.
در واقع از برداشتی که آرنت درباره آیشمن داشت، میتوان تصور کرد همه کسانی که ما آنان را “انسانهای طبیعی و عادی” و “شهروندان وظیفهشناس و تابع قانون” میدانیم، میتوانند در چارچوب یک نظام تمامیتخواه کسی شبیه آیشمن شوند.
پیش از آرنت، کارل یاسپرس، استاد او در کتابی با عنوان “مسئله گناه” که در سال ۱۹۴۶ منتشر شد، مینویسد: “ترس، پدیدهای حیرتانگیز ایجاد کرد و موجب شد که مردم آلمان در جنایات رهبرانشان شرکت کنند. مردانی که هرگز باورشان نمیشد…”
کتاب “آیشمن در اورشلیم” موضوعات مختلف دیگری را نیز از جمله موضوع داوری بررسی میکند. اما مسئله مهم دیگری که آرنت در این کتاب بر آن تاکید میکند “زبان” و به ویژه “زبان اداری” یا “زبان بوروکراسی” است که واقعیات را به گونهای دیگر بیان میکند و جنایات را در پوششی زبانی به امری قانونی و عادی تبدیل میسازد.
آیشمن میگوید: “زبان اداری، تنها زبانی است که من میدانم.” و هانا آرنت اضافه میکند: “آنچه باید اینجا یادآوری کرد این است که زبان اداری به تنها زبانی که او میداند تبدیل شده، زیرا او واقعا قادر به یک جمله غیرکلیشهای نبود.”
به اعتقاد هانا آرنت، کارکرد زبانی که از سوی نازیسم ایجاد شده بود در میان اعدامکنندگان توهم تسکین ایجاد میکند. این فیلسوف اضافه میکند که به خود اجازه میدهد بگوید چنین زبانی برای اعدامشوندگان نیز همین توهم را ایجاد میکند.
این گونه نظرات بدیع و برداشتی نو از دادگاه یکی از عاملان کشتار یهودیان، چندان به مذاق برخی خوش نیامد و ادعا کردند که آرنت آیشمن را “تبرئه” کرده است.