اخبار ویژه

حکایت‌های دردناکی دانشجویان پس از حمله مهماجمان بر دانشگاه کابل

Published

on

دانش جویان که از حمله مهاجمان مسلح بر دانشگاه کابل جان سالم به در برده اند حکایتهای دردناکی از جان باختن هم صنفیان شان را دارند.

سجاد، یکی از دانشجویان حکایت میکند که پس از حمله مهاجمان بر صنف شان، همه فرار کردند به جز زیبا و حسنیه، هنگامی که همه از این کلکین ها فرار میکردند زیبا به دلیل کوتاهی قد نتوانست از پنجره صنف خود را پرتاب کند بار دیگر تلاش کرد تا با کمک چوکی فرار کند اما ان هنگام دیر شده بود و مهاجمان پنج گلوله به بدن اش شلیک کردند. 

حسنیه هم که در این صنف جان باخت او خود را در زیر یکی از چوکیها پنهان کرده بود اما مهاجمان او را دیدند و به رگبار بستند.

سجاد مجادی، دانشجو حقوق و علوم سیاسی، در این باره گفت:”بچه ها فقط فریاد کرد و گفت بمانید که اول دختران برود، دیدیم که وضعیت خیلی وخیم که فکر میکردیم ما را میزند، خیلی در رو کلیمی خود را خواند…”

در دانشکده حقوق و علوم سیاسی کفشها ، کتابچهها و لباسهای پاره حکایت از درد و شدت این حمله بر دانشجویان میکنند.

حمله یی که در فکر و روان بسیاری از دانشجویان حک شده است اما تعهد میکننند که به درسهای شان ادامه می دهند.

ذکریه، دانشجو حقوق و علوم سیاسی، در این مورد گفت:”بعد از این که انفجار صورت گرفت دلم شکسته بود، تصور نمی کردم که من این قدر جرت داشته باشم که به این صنف ها دوباره بیاییم.”

شماری دانشجویان نسبت به روزهای گذشته اندک است و کسانی هم با چشمان پر اشک به سوی مرکز آموزشهای حقوقی نگاه میکنند.

فهیم، دانشجوی دانشکده فزیک، در این باره گفت:”شاید در هر سروصدا دوباره فکر کنیم که باز حمله شد، قسمی نورمال فکر نمی کنم که درس را بخوانم.”

عبدالحفیظ، دانشجو دانشکده شرعیات، در این مورد گفت:”امید برای درس خواندن برای محصلان وجود ندارد.”

شماری از دانشجویان میگویند که از لحاظ روحی آسیب دیده اند و برایشان دشوار است تا به صنفهای شان بروند و دوباره درسهای شان را از سر گیرد.

Trending

خروج از نسخه موبایل