بی بی سی فارسی
روایت فرزندخواندگی دختر نوزادی که مادرش در حمله به زایشگاه در کابل کشته شد
یک زوج در کابل، نوزادی را به فرزندخواندگی گرفته که مادرش در روز تولدش در حمله افراد مسلح به زایشگاه پزشکان بدون مرز در غرب کابل از دست داده بود. سید قربان؛ پدر این نوزاد، به بیبیسی گفت که به دلیل ناتوانی مالی و فیزیکی، نمیتوانست از دختر نوزادش مراقبت کند.
آقای قربان از روز حادثه حمله به زایشگاه در برچی کابل میگوید: “ساعت نه و پنجاه دقیقه بود که موبایلم زنگ زد، دخترم گفت مادرش تماس گرفته و میگوید اینجا (زایشگاه) انتحاری شده، میخواهم خانه بیایم. فکر کردم از حملاتی است که با واسکت (جلیقه) انتحاری رخ میدهد و نجات پیدا میکنند. دو دقیقه بعد که تماس گرفتم گوشی را جواب نداد. ساعت پنج عصر دوباره تماس گرفتم، کسی از طب عدلی/پزشک قانونی پاسخ داد و گفت خانمتان شهید شده.”
این نوزاد دختر برای هشتمین روز پس از تولدش، به دلیل مشکل تنفسی و پایین بودن قند خونش، در این زایشگاه بستری بود و ضمیره، مادرش هم در کنارش بود که حمله گروهی از مهاجمان مسلح مادرش را از او گرفت.
سید قربان دو روز پس از مراسم تشیع جنازه همسرش، توانست دختر نوزادش را از بیمارستان “اتاترک” در کابل تحویل بگیرد، تمامی ۱۹ کودک از محل حادثه برای مراقبت به آنجا منتقل شده بودند.
سید قربان میگوید هنگامی که برای گرفتن فرزندش رفت و حتی پس از آن، چند نفر از او خواستند تا فرزندش را به آنان به فرزندخواندگی بسپارد، اما تصمیم در این مورد برایش دشوار بود.
پدر این کودک از ساکنان دایکندی است. از ناحیه پا فلج است و روی ویلچر رفت و آمد میکند. سید قربان تعمیرگاه کوچک گوشیهای موبایل دارد و میگوید درآمدش از دو صد افغانی (حدود ۳ دلار آمریکایی) در روز بیشتر نبوده است.
سیدقربان سرانجام به درخواست شیما و غلام نبی برای به سرپرستی گرفتن فرزندش توافق کرد. او میگوید: “چون اقارب ماست و رفت و آمد داریم خواستم کودکم را به آنان بدهم.”
از ازدواج شیما و غلام نبی نزدیک به دو دهه میگذرد اما تاهنوز صاحب فرزندی نشدهاند. شیما خانم خانه است و همسرش هم کارگر روزمزد است. شیما میگوید: “پیش سید قربان رفتیم و گفتیم اگر خودت از کودک مراقبت میتوانی که خوب، اگر نمیتوانی و قرار است به کسی به فرزندی بدهی، به ما بسپار که از او خوب مواظبت کنیم و سید قربان گفت نمیتوانم از او مواظبت کنم. او را با خود آوردیم و امروز چهارده روز است که پیش ماست.”
این زوج نام این کودک را هدیه گذاشتهاند. میگویند: “فکر میکنیم که خداوند یک تحفه ارزشمند به ما داده.”
سید قربان، پدر هدیه، پنج فرزند دیگر دارد. بزرگترینشان چهارده ساله و کوچکترینشان چهار ساله است. تنها فرصت دیدار آنان با خواهر نوزادشان یک ساعت بود، آن هم هنگام رسیدن از شفاخانه به خانه و سپردن به خانواده جدیدش.
خانم شیما میگوید دوری هدیه از آغوش مادر را خوب حس میکند. “در همین سه شب و روزی که پیش ما است، شب و روزم معلوم نیست، شب بخاطر کودک ناآرام هستم چون طفلی که از آغوش مادر دور باشد، برایش بسیار سخت است. دیگر اینکه بالایش حادثه آمد و از کجا به کجا رفت.”
فرزندی گرفتن، عرف یا قانون؟
فرزند خواندگی در افغانستان عرف و سنتی است که از سالهای سال رواج داشته است. زوجی که صاحب فرزند نمیشوند و یا فرزند دختر یا پسر ندارند به دنبال فرزندخوانده میبرآیند و در مواردی هم خانوادهای که فرزندان زیادی دارد اما سطح اقتصاد پایین و درآمد کم، از ناگزیری فرزندشان را به کسی هدیه میدهند.
وزارت عدلیه افغانستان میگوید به فرزندی گرفتن و فرزندخواندگی در قانون افغانستان “هیچ مبنای قانونی ندارد”.
محمد اشرف رسولی، مشاور وزارت عدلیه افغانستان، به بیبیسی گفت: فرزندخواندگی در اسلام رواج ندارد. کسی که به عنوان فرزند خوانده وارد یک خانواه میشود، نه از آنها ارث میبرد و نه هم محرم شرعی همدیگر میشوند. گرچه فرزند خواندگی در گذشته یک عرف بوده، اما برای این مساله در شرع اجازه داده نشده و به همین دلیل در قانون هم چیزی در این مورد وجود ندارد.
آمار دقیقی از چنین کودکانی در افغانستان وجود ندارد. در بیشتر موارد خانوادهها تلاش میکنند تا فرزند خواندگی کودکان را از خود کودکان پنهان نگهدارند که افشای آن در مواردی جنجالهایی را هم در پی داشته است.
آقای رسولی میگوید: کسی که کودکی را فرزندخوانده میخواند، آینده کودک را خراب نکند، میتواند به جای آن با یک کودک کمک کند.
مشخص نیست محاکم افغانستان در صورت شکایت به چنین قضایا چگونه برخورد میکند، اما آقای رسولی میگوید: باید روی قانونی کار شود که رابطه این کودک و خانوادهای که او را به فرزندی گرفته مشخص شود و بحث ارث و محرمیت مشخص گردد.
قانون سرپرستی کودکان
افغانستان در سال ۱۳۹۲ قانون سرپرستی کودکان را در پنج فصل و ۲۷ ماده توشیح و در جریده رسمی نشر کرد. هدف این قانون حمایت و کمک به کودکان یتیم و بی سرپرست و تامین منافع مادی و معنوی آنها، فراهم کردن زمینه رشد، تربیت سالم، آموزش و تعیین سرپرست برای آنها است.
این قانون شرایط، حقوق و وجایب سرپرست را مشخص کرده است. از جمله زوجی که کودکی را به سرپرستی میگیرند باید سی سالگی را تکمیل و مسلمان باشند، از لحاظ مالی توانا و به جرایم اخلاقی و ضد حقوق بشری محکوم نشده باشند و از سوی دادگاه از سرپرستی کودک ممنوع نشده باشند.
این قانون همچنین تصریح کرده که کودک باید به سن رشد نرسیده ولی و وصی نداشته باشد و یا ولی کودک توان سرپرستی او را نداشته باشد. در بند سوم، ماده ششم این قانون آمده در صورتی که کودک دختر باشد و محارم شرعیاش از قبول سرپرستی او ابا ورزند، میتواند به فرزندی داده شود.
براساس این قانون، درخواست برای سرپرستی یک یا چند کودک باید از طریق دادگاه با صلاحیت صورت بگیرد.
حالا خانوادههای سید قربان و غلام نبی میگویند که از این قانون و طی مراحل آن خبری ندارند. آنان برگهای را امضا کردهاند که در آن سیدقربان پذیرفته است از تصمیماش برنمیگردد و دخترش هدیه را پس نمیگیرد.
اما سیدقربان به بیبیسی گفت دوست دارد با خانواده غلام نبی در آینده رفتوآمد داشته باشد و فرزندانش بتوانند هرازگاهی با هدیه دید و بازدید کنند.
مسوولان بهداشت به بیبیسی تایید کردهاند که دیروز آخرین گروه از نوزادانی که از شفاخانه صد بستر به اتاترک منتقل شده بودند، به خانوادههایشان تحویل داده شدند.
خبرهای بیشتر را در کانال تلگرام بیبیسی فارسی دنبال کنید