بی بی سی فارسی

هفته هنر و فرهنگ؛ هفته اعتراض، هفته مردمی مستاصل

Published

on

(Last Updated On: عقرب ۲, ۱۴۰۱)

هفته هفته اعتراض بود، هفته فریاد، راه‌پیمایی مسالمت‌جویانه، شعارهای حق‌طلب، هفته‌ای که هنر برخاست و هر کس به نوعی همدلی کرد. کانون‌های نویسندگان و هنرمندان، چهره‌های مشهور صحنه تئاتر و صفحه سینما یکدل شدند.

پرکارترین هفته کاری کارتونیست‌ها با سوژه‌های گزنده فراوان، صد ها کارتون جذاب آفرید. طراحی‌هایشان کم بود، چندنفری به اتفاق هم کارتون کشیدند. هنرمندان رشته‌های دیگر مانند تئاتر و موسیقی و هنرهای تجسمی بیکار نماندند. تا بماند و قصه‌هایی منتشر شود که در همین روزها نوشته شده. روزهایی که میلیون‌ها نفر به زبان فارسی از خود می‌پرسند چرا کارمان به این‌جا کشیده شد.

روزنامه‌ها چندان مرغان منقار شکسته‌اند و می‌کوشند با هزینه کمتر، شفاف‌تر بگویند. اینک همه قلم به دستان به گفته آنان «معاندین» و «فرمانبر خارجی» نیستند. صدا از نسلی بلند می‌شود که پدرکشته جنگ، فدایی انقلاب، و مدافع صادق نظام بوده‌اند. کسی لازم نیست چراغ به دست بگیرد، شب‌ها دنبال شبنامه‌ها باشد تا بداند چه در دل‌ها و سرها می‌گذرد.

دو هفته بعد از فریاد خوزستان، موج مرگ در بیمارستان‌ها، ظلم به مردم سیستان و بلوچستان، گرانی و سرگردانی ها، مردم با سکوت خود بی توجه به کسی که از صندوق به درآورده شد و رییس جمهور منتخب نام گرفت، خبر هم نمی‌خواهند. انگار در لحظه‌ای تاریخی بازی را وانهاده‌اند، اما صدای اعتراض از لای هر شعر و نثری، هر طنز و جدی، هر نقش و هنری پیداست.

تئاترها تعطیل بود، اما سینماها حمایت شدند و فیلم هایی که به معنای بازگشت به همان سینمایی بود که سی سال لعن شد و بازیگران و سازندگانش تا دم اعدام رفتند. عجب بود (یا نبود؟) که فیلم کمدی مذهبی دینامیت بیش از همه فروخت. به نوشته یاور یگانه در همشهری با فیلم کمدی «دینامیت» ساخته مسعود اطیابی سینما از خواب عمیق اکران نوروزی بیرون آمد و امیدواری‌ها برای اکران تابستان قوت گرفت. این فیلم، با گذر از مرز فروش ۴ میلیارد و ۸۰۰ تومان رتبه نخست جدول فروش را به دست آورد.

به گزارش همین روزنامه‌نگار “دینامیت با این فروش دو میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان هم از صندوق دولت می‌گیرد، چرا که قابلیت جذب مخاطب دارد”. البته در زمانی که بهرام بیضایی، مهرجویی، فرمان آرا، تقوایی در صحنه نیستند. این را یک منقد سینما در تلگرام نوشت.

BBC
کارتونی از ۴ هنرمند

برای خوزستان

بزرگمهر حسین‌پور، هادی حیدری، حمال رحمتی و کیارش زندی نوشته‌اند: ما چهار نفر گردآمدیم تا یک پیام واحد را منتشر کنیم؛ پیام همدلی، یگانگی و حمایت از مردم عزیز خوزستان.

به نوشته این چهار کارتونیست برجسته: در آغاز می‌خواستیم هرکدام یک طرح را خلق کنیم، اما دیدیم کنار هم قرارگرفتن‌ چهار نفرمان، یکدلی و هماهنگی‌ ما را و در نهایت؛ خلق «یک اثر واحد» که رد قلم همه‌ی ما را در کنار هم دارد، این پیام همبستگی را بهتر منتقل می‌کند.

همصدا با خواستاران اثر، ۴ هنرمند نوشته‌اند: این حرکت، نماد اتحاد است؛ چیزی که امروز ایران ما به آن نیاز دارد. ضمنا تمام دریافتی از فروش این اثر، برای خیریه مصرف خواهد شد

دیوارکشی اتهام نبود

به ظاهر موضوع تاسیس شبکه ملی اطلاعات یا به زبان دیگر اینترنت ملی است؛ که چنین اسم گذاری فقط به قصد فریب مردم است چون اینترنت سیستمی جهانی است و نمی‌تواند ملی باشد. این را متخصصین گفتند و نوشتند اما ظاهرا نمایندگان مجلس قبح این عمل و واکنش مردم نسبت به تصویب آن را می‌دانستند که نامش را گذاشتند «صیانت از کاربران فضای مجازی» و طنزنویسان تا فرصت بود چه کردند با تشویق نمایندگان. یکی از آن‌ها کارتون احسان گنجی است که همراه همین گزارش آمده است.

فرمان حمله را اول هفته احمدخاتمی عضو مجلس خبرگان آغاز کرد که اعلام داشت «تمام کشورهایی که فن‌آوری اینترنت را در اختیار دارند استفاده از اینترنت را برای جامعه خود محدود کرده‌اند». او به عنوان اولین گام برای دولت جدید از رییسی خواست که فورا موضوع اینترنت ملی را پیگیری کند. صدای عضو خبرگان زیر توضیح وزیر ارتباطات غرق شد. جهرمی گفت اینترنت ملی واژه‌ای جعلی است.

وزیر ارتباطات که اول کار محبوب اصولگرایان بود و اینک به رتبه رفیع محاکمه و مجازات نزدیک می‌شود، آذری جهرمی که با تحریریه اعتماد گفتگو می‌کرد از آن ها خواست برای روشن شدن برنامه دولت فعلی و آتی باید الزامات شبکه ملی اطلاعات را بخوانند که تدوین شده است و یک سند رسمی است. حاضران رفتند بخوانند که دریافتند بخش‌هایی از این سند سانسور شده و غیرقابل انتشار است.

دیگر حادثه نزدیک بود و نمایندگان مجلس در حرکتی انقلابی طرح خود را با تصویر ماده خاصی به تصویب رساندند که منظور سرعت بخشیدن به کار و جلوگیری از رسیدگی در کمیسیون‌های مختلف بود. هیچ کس تصور نمی کرد که در آستانه رسمی شدن دولت رییسی این طرح به تصویب برسد که رسید. رییس مجلس، محمدباقر قالیباف که از سفر سوریه برگشته بود به خبرنگاران گفت تعطیل تلگرام و اینستاگرام اصلا در دستور نیست. رییسی هم چنین سخنی بر زبان آورد، چنان که در مناظرات انتخاباتی هم گفته بود اما به نظر می رسد «صیانت از کاربران فضای مجازی» از رضایت مردم هم پراهمیت‌تر است. از آن پس علاوه بر مقاله نویسان و کارشناسان، کارتونیست ها هم پرکار شدند.

محمد ذاکری در اعتماد با عنوان «رویای مجلس برای دیوارکشی مجازی» به یادها آورد که در مناظرات انتخاباتی سال۹۶، رییس‌جمهور فعلی رییس‌جمهور منتخب کنونی را متهم کرد که می‌خواهد در خیابان‌ها دیوار بکشد. آقای رییسی این اتهام را رد کرد و طرفدارانش، روحانی و کمپین تبلیغاتی او را متهم کردند که قصد دارد با ایجاد جنگ روانی و رقیب‌هراسی پیروز شود.

به نوشته این مقاله: اما به نظر می‌رسد نمایندگان مجلس انقلابی یازدهم بی‌میل نیستند تا رویای دیرهنگام گروهی از اقلیت جامعه (که خود نیز برآمده از همان اقلیت هستند) را جامه عمل بپوشانند ولی این‌بار فعلا خبری از دیوارکشی فیزیکی با آجر و ملات نیست بلکه طرح‌های مجلس می‌روند تا دیوارهایی به دور مرزهای کشور کشیده و با انسداد مجاری ارتباطی و تنفسی کشور، ارتباط کشور و مردم را با جامعه جهانی و حتی با خودشان قطع کنند.

فیروزه مظفری کارتونی سیاه کشید. با اشاره به آماری که درباره کاردستی‌های کوچک خانگی در شبکه اینستاگرام منتشر شده و نشان می‌دهد آسیب‌دیدگان این طرح بیشتر زنان جوانی هستند که اقتصاد صدمه دیده خانواده را دارند التیام می‌بخشند.

BBC
انتخابات آزاد

حق انتخاب محدودتر

هفته‌نامه تجارت فردا همزمان با آخرین هفته فعالیت دولت حسن روحانی، با گزارشی با عنوان «آزادی انتخاب» پرسشی را مطرح کرده «کدام عوامل حق انتخاب را از جامعه ایران گرفته‌اند؟» خلاصه پاسخ و گزارش تهیه شده در مجله چنین است: تحریم، کرونا و حکمرانی غلط، بدترین وضعیت «آزادی انتخاب» را برای ما رقم زده‌اند. حق انتخاب سبک زندگی، کسب‌وکار مناسب، سیاستمدار توسعه‌گرا و حتی واکسن کرونا و اینترنت آزاد را از دست داده‌ایم. اگرچه جامعه ایران در چند دهه گذشته آزادی انتخاب به معنای واقعی نداشته اما در مقاطعی، از دامنه انتخاب بیشتری برخوردار بوده است. چرا هر چه زمان گذشت، حق انتخاب‌مان محدودتر شد؟

و درست در همین هفته رضا رئیسی نویسنده نکته‌ای از روزنوشت‌های ۱۲ سال قبل خود را در برابر چشم‌ها نهاد. نوشته بود: فرزندان ما با اندوهی که در جان داریم بیگانه‌اند. آن‌ها از خستگی که با غم گره خورده و آرام آرام به درون‌مان پا می‌گذارد، بی‌خبرند. ما انقلابی را از سر گذرانده‌ایم. جنگی و جنگ‌هایی را پشت سر نهاده‌ایم. دروغگویان، دیوانگان و قلدرانی را تحمل کرده‌ایم. عزیزانی را از دست داده‌ایم و چه بسیار از همه چیز خود چشم پوشیدیم تا به واژه عدالت، آزادی و استقلال جامه عمل بپوشانیم، غافل از آن که ا..

نویسنده رمان تلخی، آن گاه از آموخته‌های خود می‌نویسد: آموختم ملتی که زندگی و آینده‌اش را صرفاً بر اساس شور و شلوغی، احساسات، ریاکاری، توهم و خیال برپا می‌کند، زمانی به بی‌اعتمادی و سردرگمی می‌رسد. آن چه از زندگی، مبارزه و تلاش خود ساخته است گلویش را می فشارد و ناگزیر بار دیگر باید پوست بیندازد.

آموختم: وقتی حکومتی فقط از منظر سیاسی و تقسیم بندی‌های جناحی به مردمش نگاه می‌کند، زندگی، فرهنگ، تاریخ و رابطه صمیمانه ملت را به تباهی خواهد کشاند و مردم را به ستون دو، سه، چهار به جنگ یکدیگر می‌فرستد.

آموختم توپ، تانک و مسلسل هم حریف منتقدان و معترضانی که صادقانه و محکم بر خواسته‌ها و حقوق تباه شده خویش تاکید می کنند، اثر نخواهد داشت. آموختم: همه چیز هم تقصیر نظام ها و حکومت‌ها نیست. این مردم هستند که آن ها را می‌آفرینند و باز این مردم هستند که آن‌ها را از راه به در می‌کنند. فریب می‌دهند و مغرورشان می‌کنند.

حالی و گاه نوری

پنج ماه پیش گالری این/جا، نمایش گروهى را با عنوان “نگاهِ او: نقاش” برگزار کرد. این نمایش مربوط به تصویری از احوالات هنرمند نقاش بود. آن‌چیزی که نقاش بدون تعیین و تصمیم قبلی و به دلیل احوالات شخصی آن را کشیده. قرار شده بود که این نقاشی‌ها مال هر موقعی باشد امسال یا سال‌های پیش. از نقاش‌ها خواستند تا داستانی چند خطی درباره اثر و احوالات آن موقع نقاش هم نوشته شود.

این همه صورت گرفت. و ۲۱ هنرمند نقاشی‌های خود را کشیدند و تحویل گالری دادند.

در بیانیه گالری این/جا آمده بود نگاه او: نقاش یعنی همیشه او آن‌چه را قابل است نمی‌کشد. نه این‌که آن‌چه می‌کشد قابل نیست، منظور همان «دور و بر» است، گوشه و کنارها، حوالی، اطراف، تدویر دم دست. آنچه شاید به دیدار دیگران ساده و گذری در نظر آید، اما در آن چیزی یا کسی همواره زندگی می‌کند… کسی، خاطره‌ای، وصلی، تَنی، حال و احوالی شاید و گاه نوری که دقیقه‌ای بود و رفت.

گالری نظر داده بود که: همه این‌ها آن «کشیدن» را درخور می‌کند تا نمایشی ساخته شود.

برای کسانی که شهره مهران را می شناسند و با نقاشی‌هایش از سالیان دور آشنا بودند، تصوری داشتند که در چنین نمایشگاهی، او چه عرضه خواهد کرد. این دانستن حکایتی نزدیک سی سال دارد. از زمانی که اول بار بر هر چه اطرافش بودند پرده‌هایی کشید تا از نظرها پنهان مانند و نام مجموعه را گذاشت حجاب. گلدانی که از ترس زمستان با نایلون پوشیده شده بود، ماشینی که زیر پوشش انگار چادری بر سر کرده بود.

چند ماهی پیش در مقاله‌ای در مجله حرفه: هنرمند این نقش و حالت، درون و بیرون را به خوبی توصیف کرده بود.

این بار هم تابلو شهره مهران در نمایشگاه نگاه او: نقاش، همان پیام بود و همان حس، منتها صورت بازتر گرچه مستاصل و کلافه‌تر. اینک نقاشی‌های آن نمایشگاه به دیوار نشسته‌اند. چندتایی از آثار بسیار دیدنی است و همه آن‌ها بداعت داشت. از آن میان استیصالی که در تابلو شهره مهران است، بیشتر به چشم می‌نشیند.

نماد به بندکشیدن و در بند بودن

سومین دوره جوایز بین‌المللی عکاسی مینیمالیست برگزیدگان خود را در بخش‌های مختلف عکس اعلام کرد و آشکار شد که امیرحسین یوسفی کیساری، عکاس ایرانی در بخش مفهومی، با مجموعه عکس «به بالا نگاه کن» دیپلم افتخار این دوره جوایز عکاسی مینیمالیست را از آن خود کرده است.

در استیتمنت مجموعه عکس «به بالا نگاه کن» آمده است: همواره ممکن است رفتارهایی از ما موجب به خطر انداختن زندگی خودمان، دیگران و زمین شود. درختان همیشه نمادی از زندگی بودند و در مقابل، سیم‌های برق برایم نمادی از گریبان‌گیری، به بند کشیدن و در بند بودگی دارند؛ بندهایی که می‌توانند با تأثیر منفی یا مثبت، خواسته یا ناخواسته هستی و چگونگی را تعیین کنند.

عکاس مینیمالیست تاکید کرده باید به دنبال رهایی از بندهای نامطلوب زندگی بود، بندهایی که اجازه رشد، رسیدن به بلوغ، داشتن استقلال و اهداف را از ما گرفته و موجب آسیب‌پذیری، انزوا و دور افتادن، شده است و قطعا تاوان و هزینه دارد، چه بمانی و چه بروی، هردو می‌تواند خدشه وارد کند و جزئی از وجودمان را بگیرند. زمانی که به دنبال علاقه‌ام، عکاسی خیابانی، به پرسه زنی‌هایم در خیابان‌ها سرگرم بودم و با دیدن شاخه‌ای بر سیم‌های برق با خود گفتم مگر چقدر درخت و شاخه‌های گرفتارش بر روی سیم‌های برق را می‌توانم ببینم؟ اما دیدم، بسیار دیدم. در زندگی نیز به کرات، تماشاگر تلاش‌های یک اسیر، تحمیل ایده‌ها، تحت سلطه نگه‌داشتن و… بودم.

«جایزه عکاسی مینیمالیست» یک رویداد بین المللی سالیانه است که توسط مجله «مینیمالیسم» و با تاکید بر عکس‌های مینیمالیستی با هدف کشف معرفی استعدادهای عکاسی مینیمالیسم و حمایت از آنها شروع به فعالیت کرده است.

منظری که ثبت جهانی شد

هفته‌ای که با التهاب خوزستان شروع شد و با نفرت و حیرت مردم از طرح نمایندگان «انقلابی» برای بریدن ارتباط ایرانیان با شبکه ارتباط جهانی اینترنت دنبال شد، خبرهای خوب هم از راه رسید. اول خبری بود دال بر این که شب یلدا به نام ایران و افغانستان در فهرست آداب فرهنگی جهانی ثبت شد، کمی بعد آشکار گردید که راه‌آهن سراسری ایران هم در فهرست یونسکو قرار گرفت. اما شاید از همه مهم‌تر وقتی بود که منظر فرهنگی هورامان (اورامان) در فهرست یونسکو ثبت شد. و این اهمیت بسیار دارد.

منطقه‌ای که در فهرست منظر جهانی اورامانات ثبت شد بین دو استان کردستان و کرمانشاه قرار دارد و ۷۰۰ روستا را شامل می‌شود. پرونده تقاضا که سال قبل به یونسکو داده شد از جمله بزرگ‌ترین پرونده‌هایی از این دست است.

این منطقه تاریخی بافت پلکانی و آداب و رسوم خاص دارد. منطقه‌ای فرهنگی که با کوه‌های سربه فلک کشیده و رودهای خروشان نشان از هزاران سال زیست طبیعی و انسانی دارد. ساکنان اورامانات، هزاران سال در تعامل با طبیعت زندگی کرده و این تعامل را می‌توان در باغ‌های پلکانی، معماری پلکانی زندگی هوارنشینی (کوچگاه‌های موقت)، جشن‌ها و آیین‌های اصیل، صنایع‌دستی منحصر به‌ فرد منطقه دید.

هنرمندانی مانند نصرت‌الله کسراییان، مریم زندی و عکاسان معروف خارجی این مجموعه را از سالیان پیش عکاسی کرده‌اند و در کتاب‌های نفیسی هم ثبت شده است. بنا به نوشته روزنامه ایران کهن‌ترین آثار سکونت انسان در بررسی‌ها و کاوش‌های باستان‌شناسی در اطراف روستای هجیج یافت شده و مربوط به دوران پارینه سنگی است که طبق گزارش باستان‌شناسان بیش از ۴۰ تا حدود ۱۲ هزار سال قدمت دارند.

BBC
پایان هفته و شادمانی صیانتگران، احسان گنجی

از هفته‌های پیشین:

Trending

خروج از نسخه موبایل